مقبره يحيي تارساز

1390/8

نوشته اميرمنصور رضايي

مقبره يحيي تارساز

اينجانب امير منصور رضايي، در وقايع و اتفاقاتي که در جريان پيگيري و جستجوي مقبره استاد يحيي و سعي سازسازان پيشکسوت براي ثبت و قرار دادن سنگ مزار بر روي مقبره بدون سنگ استاد يحيي بود، حضور داشتم. گويا به علت فوت در چله زمستان و احتمالاً اختلافات خانوادگي(بين دو همسر وي) سنگي بر روي مقبره وي گذاشته نشده بود، که خوشبختانه با سعي و پيگيري خانم مريم اطمينان محل مزار کاملاً مشخص گرديد، که در ادامه توضيحاتي در اين خصوص داده خواهد شد.

در تاريخ پاييز هزار و سيصد و هشتاد و سه، خانم مريم اطمينان به کانون سازندگان ساز خانه موسيقي مراجعه کردند و ادعاي پيدا کردن محل قبر استاد يحيي را داشتند(البته اين موضوع در شماره بيست فصلنامه ماهور به تفصيل منتشر شده بود). او موضوع را اينطور توضيح داد؛که ايشان به راهنمايي استادشان آقاي حميد سکوتي به عنوان تحقيق دانشگاهي در سفري به اصفهان براي شناسايي محل دفن يحيي با پسر ملکم (تار ساز)، وازگن دانيليان و همسرش مانوش به صورت اتفاقي بر خورد مي کنند. [همسر دوم يحيي، عمه ي خانم مانوش بوده است و وي در فاصله زماني بيست سال به همراه عمه اش هر يکشنبه به سر خاک يحيي مي رفتند و براي او دعا مي خواندند، بنابر اين به محل دفن يحيي کاملاً آشنا بوده است]. وازگن و مانوش او را به قبرستان ارامنه در دامنه کوه صفه ميبرند، اما همانگونه که گفته شد سنگي بر روي مزار وجود نداشته، بنابر اين براي قطعي شدن محل دفن و تاريخ فوت، به خدمت خليفه گري (علياي کليسا) مي رسد و دفاتر کليساهاي محلات را بررسي مي کنند و در نهايت در دفتر مخصوص ِ کليساي نرسس مدارک دفن را پيدا مي کنند.

طبق مکتوبات آن دفتر هوانس آبکاريان ملقب به يحيي در پنجاه و شش سالگي در 17 فوريه سال 1932 مصادف با 27 بهمن 1310 وفات يافته و در همان روز به خاک سپرده شده است (از آنجايي که تقويم ارامنه با تقويم گريگوري دقيق نيست بايد براي يافتن روز دقيق تاريخ شمسي پيگيري دقيقتري نمود). امضاي کشيش برگزار کننده مراسم ِ خاکسپاري نيز ثبت شده است.

بعد از مطالعه ي اسناد و مدارک، هيئت مديره ي کانون ِ سازندگان ساز خانه موسيقي موضوع را براي پيگيري به هيئت مديره ي خانه ي موسيقي ارجاع مي دهند و خانه ي موسيقي آن را به ميراث فرهنگي و ميراث فرهنگي به وزارت ارشاد اصفهان ارجاع مي دهد.

بعد از اين نامه نگاري ها هيئت مديره ي کانون سازندگان ساز که مراحل اداري را اينقدر طولاني ميبينند دست به کار مي شود تا خود موضوع را به انجام برساند.

– در سفر اول در اوائل دي ماه هزار سيصد هشتاد و سه آقايان فرهمند، جزايري، ميرهاشمي، خانم سرمدي راد و خانم اطمينان به اصفهان ميروند تا از نزديک محل دفن را ببينند و سنگ قبري نيز براي استاد ِ تار ساز، يحيي، به سنگ تراش گورستان ارامنه سفارش بدهند.

با سفارش قطعي آماده کردن سنگ و با در نظرگرفتن تاريخ روز فوت يحيي براي برگزاري مراسمي کوتاه، در تاريخ بيست و پنج بهمن هزار و سيصد و هشتادو سه گروهي از دوستان براي گذاشتن سنگ مقبره استاد يحيي به اصفهان سفر مي کنند و تمامي هزينه ها را اعضاي هيئت مديره کانون سازندگان ساز خانه موسيقي و چند تن از علاقه مندان متقبل مي شوند. اما به علت سرماي هوا و نامناسب بودن فصل براي اينکار قرار شد تا فقط مراسمي مختصر توسط عده کمي براي قرار دادن سنگ مزار انجام شود و مراسم مفصل تر و کاملتري در ارديبهشت سال آينده (1384) ، برگزار شود.

درتاريخ بيست و پنج بهمن هزار و سيصد و هشتاد و سه، آقايان محمود فرهمند، رامين جزايري، بياض اميرعطايي، پوريا، مرادي، حميد سکوتي، مرحوم فرزاد فرهمند (پسر محمود فرهمند)، امير نصرالله، امير رضايي، آراز امداديان و خانم ها مريم اطمينان و غزاله سرمدي راد به سمت اصفهان حرکت کرديم. نزديک ظهر به محل قبرستان صفه اصفهان رسيديم. بعد از حدود هشتاد سال براي مرحوم يحيي سنگ قبري تعبيه شد و مشخصات سنگ قبر در همان موقع به دست استاد کار سنگتراش، آقاي سورن ميناسکيان حک شد. مشخصات به خط ارمني نوشته شد و به پارسي اين جمله حک شد: يحيي تارساز شهير ايران. جناب حميد سکوتي بر سر مزار يحيي نيز سه تاري نواخت.

– سفر سوم : بعد از اين سفر، جمع ياد شده تصميم مي گيرد که در تاريخ پانزده ارديبهشت هزار و سيصد و هشتاد و چهار بزرگداشتي براي استاد يحيي در قبرستان صفه اصفهان برگزار شود. بنابر اين تمام کارهاي مربوط به بزرگداشت انجام ميشود. از جمله کارت دعوتي تهيه مي شود و براي تمامي سازندگان مطرح ساز و نزديک به دويست نفر از موسيقيدانان شناخته شده و از جمله تمامي تارنوازاني که ساز يحيي داشته و سالها با آن زندگي کرده اند و مونس شب و روزشان بوده است فرستاده شد. جالب اينکه در روز بزرگداشت هيچ يک از آنان براي حضور در اين برنامه قدم رنجه ننمودند، و تنها آقاي کيهان کلهر نوازنده مطرح کمانچه در اين مراسم حضور داشتند. در ساعات آخر، اداره ي ارشاد اصفهان با اين مراسم مخالفت کرد(به علت اينکه براي مراسم ختم و پُرسه تابحال دليلي براي گرفتن مجوز نبوده خانه موسيقي و اعضاي اين جمع به فکر درخواست مجوز نبودند) ولي ديگر کاري نمي شد انجام داد و حدود سيصد نفر از سازندگان ساز و دوستداران موسيقي از تمام نقاط ايران به اصفهان آمده بودند. در آن روز متوليان قبرستان صفه درها را بستند و از حضور شرکت کنندگان بر سر مزار يحيي خان جلوگيري نمودند. به راستي هنوز بعد از گذشت چندين سال اين سؤال باقيست که مگر حضور در مراسم يادبودي در گورستان، منوط به داشتن مجوز ميباشد؟ و چنين جمعي چه هدفي جز فخر به تاريخ و فرهنگ ايران زمين مي توانند داشته باشند؟ که چنين هنرمنداني از خاکش بر مي آيند و در اين خاک ميروند.

بعد از ساعاتي جناب استاد کسايي که از موضوع با خبر شده بودند همه دوستان را به منزل خودشان دعوت کردند ولي متآسفانه تا ساعات عصر از آن خيل عظيم فقط حدود پنجاه نفر باقي مانده بودند که همگي به منزل استاد راهي شديم. استاد کسايي با درک بالاي خود حس کردند که اين جمعيت که براي بزرگداشت يکي از مشاهير اصفهان به اين شهر سفر کرده اند موجب کم لطفي قرار گرفته اند و خود يک تنه جور آن را کشيده و رنج خستگي را از تن آنان به در آوردند. حدود ساعت چهار بعد از ظهر پس از پذيرايي و خوش و بش با اين جمع، استاد به نواختن ني پرداختند و آقاي جهاندار هم ايشان را با آواز همراهي کردند. همچنين استاد کسايي يک تار از ساخته هاي دست يحيي خان که متعلق به خود ايشان بود را آوردند و اين جمع با ديدن ساز استاد به روح ايشان فاتحه اي فرستادن و مراسم يحيي اينگونه به پايان رسيد. باشد تا بزودي شاهد بزرگداشتي وزين و در خور شأن استاد يحيي باشيم.

DSCN0944-e

ايستاده از چپ به راست: استاد محمود فرهمند، فرمان مرادي، مرحوم فرزاد فرهمند، بياض اميرعطايي، حميد سکوتي، رامين جزايري، سورن ميناسکيان و همکارشان

نشسته از چپ به راست: امير نصرالله، امير رضايي، يوسف پوريا، مريم اطمينان، غزال سرمدي راد